پيشگفتار :

اگر افزايش بهره وري از اراضي كشاورزي را بتوان ازديـاد درآمد از واحد زمين تعريف كرد ، بي شك  " تجهيز و يكپارچه سازي اراضي " با تأمين امتيازاتي از قبيل كاهش تلفات زمين ، مديريت بهينه آب ، توسعه مكانيزاسيون و حفاظت محيط زيست ازضرورت هاي اوليه اين مهم خواهد بود. خوشبختانه در ساليان اخير توجه مسئولين ذيربط در كشور به اين امر حياتي بيش از پيش معطوف گرديد ،كه افزايش اعتبارات لازم بالاخص در استان گيلان و در اراضي شاليزاري مبين آنست. (5)

حاصل تحقيقات ، مطالعات و تجربيات علمي و عملي جمعي از صاحبنظران تواناي كشور در زمينه تجهيز و نوسازي اراضي باعث شد كه گامهاي اوليه در مسيري طولاني جهت داشتن مزارع با كيفيت بهتر برداشته شود . و اميد است كه با پشتيباني هاي مالي و اجرائي اُرگانهاي حامي امكان موفقيت در ايجاد مزارع تجهيز شده بر رسيدن به خودكفائي در زمينه توليد محصولات كشاورزي ميسر گردد . (6)

 

مقدمه :

در روند توسعه ملي و رشد هر كشور نحوه و ميزان بهره برداري از اراضي از اهميت ويژه اي برخوردار است . از طرف ديگر رشد روز افزون جمعيت و افزايش تقاضا براي مواد غذايي باعث گرديده تا در سطوح بين المللي ، غذا به عنوان ابزاري مهم همراه ديگر مؤلفه هاي رقابت در جهان بكار گرفته شود و كشورهاي پيشرفته از آن به مشابه اهرم فشار جهت تسلط بر ساير كشورهاي جهان استفاده كنند و 3/1 متوسط نزولات جوي جهان را دارد و با انواع فاكتورهاي محدود كننده توليد غذا مثل آب ، خاكهاي مرغوب زراعي و تكنولوژي مدرن روبروست ، و همچنين زمينهاي حاصلخيز در حاشيه شهرها به مراكز مسكوني و صنعتي تبديل مي شوند و روز به روز از سطح محصولات كشاورزي كاسته مي شود .

خرد كردن مزارع كشاورزي به قطعات كوچكتر جهت اجراي قانون اصلاحات ارضي موجب پايين آوردن توان اقتصادي كشاورزان و به موازات آن عدم استفاده از ماشين آلات براي مراحل سه گانه زراعت شده است كه در اين صورت هم هزينه توليد بالا رفته و محصولات داخلي توان رقابت با محصولات مشابه خارجي را اندازد ندارند و پر زحمت بودن كار كشاورزي و عدم سودآوري آن موجب مهاجرت روستائيان به شهرهاي بزرگ شده است . (15)

بنابراين تنها راه مقابله بامشكل تأمين غذا بالا بردن راندمان بهره برداري از منابع در دسترس و استفاده از تكنولوژي مدرن جهت افزايش توليد در واحد سطح مي باشد .

براي رسيدن به اهداف فوق در استان هاي شمالي كشور از جمله گيلان طرح تجهيز و نوسازي اراضي شاليزاري به اجرا در آمده كه هدف آن مكانيزه كردن كشاورزي و سودآور نمودن توليد كشاورزي و ايجاد انگيزه لازم براي اشتغال در بخش كشاورزي و ماندن در روستاها مي باشد .

در گيلان حدود 230000 هكتار اراضي شاليزاري وجود دارد كه تا بحال حدود 25000 هكتار تجهيز و نوسازي شده است اگر اين روند ادامه داشته باشد در 20 سال آينده تمامي اراضي تجهيز و نوسازي خواهند شد . (8)

اما آنچه كه امروز بعنوان واقعيتي محتوم در مقابل ماست وجود صدها هزار هكتار اراضي شاليزاري و ميليونها نفر انساني است كه از اين راه گذران زندگي ميكنند .

زنان ومرداني كه عمر وجواني خود را در هزار توي كرتهاي بي شكل و كوچك برنج با رنج و مرارت تبديل به دانه هاي سپيد و گرانبهائي مي كنند كه قوت اصلي را بر سفره هفتاد ميليون انسان ايراني تشكيل مي دهد . از منظر اقتصادي ، انساني و حتي فني شيوه بهره برداري از اراضي شاليزاري كشور با هيچك از معيارهاي توسعه علمي و انساني دنياي امروز مطابقت ندارد . اين شيوه بايد دگرگون شود . از گامهاي مهم در تغيير اين شرايط اجراي عمليات زير بنائي در شاليزار هاست .

 

تاريخچه :

بررسي تاريخچه تجهيز و نوسازي اراضي شاليزاري در ايران نشان مي دهد كه يكي از قديمي ترين و شايد بزرگترين اين طرحها (350 هكتار ) در سال 1349 توسط مهندسين نيپون كويي ژاپن در شهر رشت تحت عنوان ايستگاه بررسي هاي برنج و مشابه آن در شهرستان آمل در سطح 25 هكتار با همين نام اجرا گرديد . همچنين اين عمليات به طور پراكنده در بعضي از اراضي شركتهاي سهامي زراعي در سطح استان انجام گرفته بود . پس از انقلاب كارشناسان ژاپني در طرح توسعه آبريز هراز اين عمليات را از سر گرفتند و با تربيت كارشناسان و اجراي چند طرح تجهيز الگوي مناسبي براي اجراي اين طرحها در مناطق ديگر فراهم نمودند . (11)

در همين راستا و جهت انجام مطالعات اوليه ، قراردادي با دولت ژاپن به منظور مطالعه و طراحي طرحهاي تجهيز و نوسازي اراضي براي استانهاي شمالي كشور منعقد گرديد كه بخش عمده قرارداد مربوط به آموزش كارشناسان ايراني و ايجاد كارگاههاي آموزشي در ايران به منظور ترويج اين امر مهم بود . با آموزش كارشناسان داخلي ، اجراي طرحهاي تجهيز و نوسازي اراضي از سال 69 در سطح كوچك به صورت آزمايشي –  الگويي آغاز گرديد و هم اكنون سالانه بيش از 000/10 هكتار از اراضي شاليزاري تحت پوشش طرح تجهيز قرار مي گيرند . (2)

 

كليات :

شـايد بتوان بـرنج را استثنائي تـرين محصـول كشـاورزي جهـان دانست كه تـوليد بسيـار بالايي را ( حدود 500 ميليون تُن در سال ) به خود اختصاص داده است . اين محصول كه تنها در شرايط نيمه مردابي مي تواند بخوبي رشد نمايد ، از نظر ميزان مصرف آب ، انرژي و سرمايه يكي از بالاترين ركوردها را بين تمام محصولات كشاورزي دارا بوده و با اين وجود بيش از يكصد و پنجاه ميليون هكتار از اراضي آبي كشاورزي را در سطح جهان اشغال نموده است . برنج علاوه بر نقش مهم غذايي از پر درآمدترين محصولات كشاورزي نيز مي باشد . اين امر لزوم بذل توجه خاص به اين محصول را در ابعاد مختلف در دستور كار قرار مي دهد. در اين راستا ايجاد زير بناهاي لازم آرايش مهندسي كرتهاي برنج از اهميت خاصي برخوردار بوده و يكي از پيچيده ترين و اساسي ترين گامها در ارتقاء توليد كيفي وكمي اين محصول ميباشد . (4)

ايران نيز با سطح زيركِشتي در حدود 650 هزار هكتار و توليدي بيش از دو ميليون تُن در سال از اين نظر داراي جايگاه ويژه اي مي باشد . نكته شايان ذكر در مورد كشت برنج در ايران اين است كه متوسط ميزان محصول بدست آمده در كشور ما برابر 3800 كيلوگرم در هكتار است كه تقريباً با ميانگين جهاني برابر است . شايد برنج تنها محصول زراعي در ايران است كه عليرغم شيوه سنتي كشت از ميزان محصول خوبي در واحد سطح برخوردار مي باشد . اين امر حاكي از آن است كه شاليكاران ايراني بجز انجام عمليات زير بنايي كه از عهده آنها خارج است ، از نظر ساير عمليات كشت وكار از قبيل آماده سازي زمين ، نشاء كاري ، وجين ، دفع آفات و امراض ، كوددهي و سرانجام برداشت اين محصول از قابليت هاي خوبي برخوردار مي باشند . (12)

بنابراين ضروري ترين اقدام در بهبود وضعيت شاليزارهاي ايران اجراي طرحهاي زيربنايي آب و خاك و همگام با آن تجميع و يكپارچه سازي اراضي براي حصول به اهداف زير مي باشد :

- پي ريزي بستر مناسب براي بكارگيري ماشين آلات كشاورزي با ايجاد ابعاد هندسي براي كرتهاي برنج .

- صرفه جويي در ميزان مصرف آب ، انرژي و نهاده كشاورزي .    

- كاستن از مشقات و مصائب كشت اين محصول بعنوان پر زحمت ترين و پر آسيب ترين كشت در شرايط حاضر .

- سازماندهي و اجراي روش هاي بهينه و متمركز مديريت با استقرار نظام هاي بهره برداري پيشرفته تر .

به اين ترتيب هر گونه اقدام در جهت ايجاد زير بناهاي لازم در شاليزارها بدون تغيير مرزبندي ها و بر هم زدن سيستم موجود كرت بندي و با اعمال تجميع و يكپارچه سازي اراضي امكان پذير    نمي باشد . نكته آخر اينكه همانطور كه اشاره شد به علت هزينه زياد اجراي عمليات زير بنايي كه معمولاً از توان زارعين كشورهاي در حال توسعه بويژه اقشار فقير و كم زمين آنها خارج مي باشد، انجام سرمايه گذاري دولتي در اين راستا و كمك به كشاورزان در اشكال مختلف آن اجتناب ناپذير مي باشد . (6)

 

پروژه تجهيز و نوسازي اراضي :

تعريف :

عملياتي كه تحت 4 قسمت قطعه بندي و تسطيح ، ايجاد شبكه هاي آبياري و زهكشي ، احداث جاده هاي بين مزارع ، احداث تأسيسات مورد نياز نظير پل ها ، زير گذرها ، دريچه ها و ... اجرا مي شود . تجهيز و نوسازي اراضي شاليزاري گفته مي شود . (1)

مراحل مختلف عمليات طرح تجهيز و نوسازي اراضي شاليزاري :

1- مرحله شناسايي و مكان يابي پروژه

2- مرحله مطالعه و بررسي

3- مرحله طراحي

4- مرحله اجرا (2)

 

مرحله اول شناسايي و مكان يابي پروژه :

در اين مرحله مديريت هاي جهاد كشاورزي شهرستانها ضمن مطالعه و بررسي هاي           اجتماعي – فني ، بررسي هاي اوليه را به عمل آورده و با تشكيل جلسات بحث و مذاكره و توجيه و توضيح اهداف طرح براي زراعين؛ حمايت و جلب موافقت آنان را براي اجراي طرح جلب نموده و ضمن هماهنگي با مديريت آب و خاك در ستاد سازمان جهاد كشاورزي اقدامات بعدي را دنبال مي نمايند . (1)

 

مرحله دوم مطالعه و بررسي :

 در اين مرحله مشاور طرح تعيين مي شود و توسط مشاور طرح مطالعات به شرح زير انجام مي شود :

الف ) مطالعات تفضيلي ( مطالعات فاز يك ) :

چنانچه طرح يكپارچه سازي در قالب طرح توسعه اراضي شاليزاري در يك حوضه وسيع مورد توجه قرار گيرد جوانب زير در مراحل اوليه بايد مورد توجه قرار گيرد :

1- مطالعه شرايط فيزيكي :

اين مطالعات شامل مطالعات هواشناسي ، تهيه نقشه هاي توپوگرافي ، زمين شناسي ، خاكشناسي ، منابع آب سطحي و زير زميني ، وضعيت موجود قطعات زراعي و جاده ها و وضعيت موجود  شبكه هاي آبياري و زهكشي است .

2- مطالعه شرايط اقتصادي و اجتماعي :

اين مطالعه شامل شرايط عمومي منطقه طرح از قبيل وضع جمعيتي ، ارتباط با برنامه هاي توسعه شهر ي و روند تبديل اراضي كشاورزي به ساير طرح هاي عمران روستايي و ... همچنين شرايط حاكم بر كشاورزان منطقه طرح از قبيل تعداد مالكين و ميزان زمين هر يك ، وضعيت پراكندگي اراضي ، بررسي گرايشات موجود در تبديل اراضي و درجه بندي آنها ، وضعيت و ميزان فروش محصول و ... است .

 

3- مطالعه شرايط مديريت مزرعه و توليد محصول :

اين مطالعات شامل كاربري فعلي اراضي ، سازمان مديريت مزرعه ، محصولات اصلي منطقه و الگوهاي كشت ، تعداد دامداريها و مرغداريها ، وضعيت مكانيزاسيون ، عمليات زراعي و تسهيلات مربوط به حمل و نقل ، ميزان توليد محصول و خسارت آن ، هزينه هاي توليد محصولات اصلي و درآمد مزرعه و ميزان دسترسي به نيروي كار است .

 

4- مطالعه و بررسي نظرات كشاورزان :

اين مطالعات شامل ديدگاههاي كشاورزان در مورد مدرنيزه كردن كشاورزي و طرحهاي تجهيز اراضي و همچنين بحث و تبادل نظر با آنان در مورد روشهاي جديد مديريتي بويژه در مورد اندازه كرتها ، احداث كانال ها و جاده هاي زراعي است . (10)

 

ب ) مطالعات فاز دو :

چنانچه مطالعه در قالب طرح بزرگ و جامع نتواند به اجرا درآيد ( مشابه شرايط فعلي در كشور ما) مراحل زير بايد اجرا گردد :

انجام مطالعات پايه :

 شرايط مالكيت و توليد در اراضي شاليزاري ايران به گونه اي است كه امكان اجراي طرحهاي تجهيز يكپارچه سازي در سطوح وسيع و حوضه اي كمي مشكل است . از اين رو به طور معمول پروژه هاي مزبور در قالب اراضي يك روستا به اجرا گذاشته مي شود . بدين لحاظ محتواي مطالعات پايه از سادگي نسبي برخوردار بوده و توسط مهندسين مشاور با جمع آوري اطلاعات موجود و بازديد صحرايي فراهم مي گردد . اين بررسي ها بطور عمده سه مقوله آب ، خاك و

گياه را در بر مي گيرد . در اين راستا اطلاع از وضعيت آب و نيز آگاهي از شرايط فيزيكي خاك ( بافت ، عمق و...) و نياز آبي گياه حائز اهميت است . اين مطالعات مي تواند بصورت ساده در يك گزارش كوتاه براي هر محل تهيه و در اختيار طراح قرار داده شود . در صورتي كه قرار باشد طرح در محدوده وسيع تر انجام گيريد بايد مطالعات در حد بند يك انجام شود . (5)

 

تهيه نقشه هاي مورد نياز :

تهيه نقشه هاي مورد نياز در طرح تجهيز و يكپارچه سازي اراضي شاليزاري شامل دو نوع نقشه مي باشد : نقشه هاي توپوگرافي و نقشه هاي كاداستر .

نقشه هاي توپوگرافي معمولاً با مقياس 25000/1 يا  50000/1 براي ارزيابي كلي از وضعيت منطقه و سپس نقشه كاداستر و توپوگرافي منطقه با مقياس  1000/1 تا  5000/1 جهت تعيين محدوده    مالكيتها ، پراكندگي كرتهاي موجود ، وضعيت جاده ها ، كانال آبياري و زهكشي ( پروفيل هاي طولي و عرضي ) و وضعيت تأسيسات مسكوني مورد نياز است . نكته قابل توجه آن است كه براي انجام طراحي دقيق و لحاظ نمودن همه جوانب بايد عكسهاي منطقه ، نقشه هاي زمين شناسي ، خاكشناسي و داده هاي هوا شناسي و سر انجام نقشه وضعيت آبياري و زهكشي و منابع آبي تهيه و جستجو در مورد برنامه هاي آينده توسعه شبكه هاي آبياري و زهكشي و راه سازي انجام گيرد و مساحت اراضي تحت مالكيت هر كشاورز از روي نقشه كاداستر بوسيله پلانيمتر مشخص گردد و جدول نهايي مالكيت تنظيم شود(11).

 

طراحي :

قبل از وارد شدن به اين بحث لازم است چند تعريف پايه كه بعداً از آنها استفاده خواهد شد ، ذكر گردد .

كرت يا واحد زراعي ( Field Plot ) :

كوچكترين واحد آبياري در شاليزارها كه معمولاً به شكل مربع يا مستطيل بوده كه بوسيله مرزها يا پشته هاي كوتاهي از يكديگر مجزا مي شوند . وسعت هر يك از اين كرتها ممكن است بين 2/0 تا 6/0 هكتار باشد اما بهترين سطح براي آنها 3/0 هكتار و بهترين طول 100 متر مي باشد .

 

قطعه زراعي ( Field Block ) :

اراضي آبخور يك كانال آبياري درجه 4 شامل يكسري از كرتها ( field plot ) كه بصورت رديف قرار گرفته و بوسيله جاده هاي دائمي و كانال هاي آبياري و زهكشي محصور شده باشد . يك قطعه زراعي معمولاً 10  تا 20 كرت را شامل مي گردد و معمولاً حدود 3 تا 6 هكتار    وسعت دارد .

 

بلوك زراعي ( Farm Block ) :

مجموع دو قطعه زراعي مجاور كه بوسيله يك كانال زهكشي از هم مجزا شده و توسط دو كانال درجه 4 تغذيه مي گردند را بلوك زراعي گويند . هر بلوك زراعي توسط جاده هاي بين مزارع از 4 طرف احاطه مي گردد و  مساحتي بين 6 تا 12 هكتار را دارا مي باشد . بلوك زراعي واحد مديريت هماهنگ و يكنواخت آب مي باشد .

 

قطعه تسطيح ( Leveled Plot ) :

سطحي از زمين كه يك صفحه تسطيح از آن عبور نموده و حداقل سطح آن برابر يك كرت يا واحد زراعي ( field plot  ) مي باشد .

نهر درجه سه ( Tertiary Chanal ) :

نهر خاكي كه از انهار اصلي تغذيه شده و يك واحد مزرعه را آبياري مي نمايد .

 

نهر آبياري ( Quaternary Chanal ) :

نهر خاكي كه از نهر درجه سه تغذيه شده و يك قطعه زراعي را آبياري مي نمايد .

 

زهكش درجه سه ( Tertiary Drain ) :

نهري است كه مازاد آب آبياري و بارندگي يك واحد زراعي را جمع آوري و به زهكش درجه دو تخليه مي كند .

 

زهكش جانبي يا درجه چهار ( Quaternary Drain ) :

نهري است كه مازاد آب آبياري و بارندگي يك بلوك زراعي را جمع آوري و به زهكش درجه سه تخليه مي نمايد .

 

مقسم آب ( Division Box ) :

سازه هاي ساده اي هستند كه بصورت حوضچه اي از جنس بتن مسلح احداث و با دريچه هاي ساده كشويي جهت تقسيم آب بين قطعات زراعي مجهز مي گردند .(15)

 

مراحل طراحي :

1- تعيين كرت استاندارد بر اساس وضعيت منطقه

2- تعيين اندازه بلوكهاي زراعي

3- محاسبه عرض جاده هاي داخل مزرعه

4- تعيين ابعاد كانالهاي آبياري و زهكشي بر اساس مدول آبياري و ضريب زهكشي

5- طراحي روي نقشه

6- تعيين ارتفاع كرت بعد از تسطيح

7- محاسبه حجم خاك برداري و خاك ريزي (1)

 

تعيين كرت استاندارد :

چهار فاكتور اصلي زير در انتخاب ابعاد كرت استاندارد دخالت دارند :

الف ) كارآيي ماشين آلات زراعي

ب ) شيب زمين يا توپوگرافي

ج ) تسهيل در كنترل آب آبياري و زهكشي

د ) شرايط اقتصادي –  اجتماعي (2)

 

مزرعه :

هر مزرعه مستطيلي است كه توسط جاده هاي بين زراعي در چهار طرف احاطه شده است كه شامل دو بلوك زراعي مي باشد كه در دو طرف يك زهكش كوچك واقع مي گردند . (1)

الف ) ماشين آلات : ماشين آلاتي كه در 20 تا 30 سال آينده در مزارع شاليزاري گيلان مورد استفاده قرار مي گيرند ، تيلر و تراكتور سبك مي باشند.

هم اكنون در گيلان براي مراحل  شخم از تيلر استفاده مي كنيم ، اگر بخواهيم طراحي را بر اساس ماشين آلات سنگين ( تراكتورهاي سنگين ) انجام دهيم ،

اولاً در كوتاه مدت نمي توانيم تعداد مورد نياز را در كار نجات توليد كنيم .

ثانياً اين سرمايه ( تيلر ) بلا استفاده مي ماند .

ثالثاً بجاي تيلر، تراكتورهاي كمتري نياز داريم و در نتيجه افراد زيادي بيكار خواهند شد .

رابعاً بخاطر قيمت زياد تراكتور كشاورزان استقبال نخواهند كرد .

پس ما بايد طراحي خود را بر اساس ماشين آلات سبك مثل تيلر ، تراكتورهاي كوچك و ماشين نشاءكار انجام دهيم . طبق شكل زير تراكتورهاي كوچك در كرت 3/0 هكتار حداكثر كارآيي را دارند . (10)  

 

شيب زمين :

 شيب زمين اراضي عامل محدودكننده اي ميباشد كه اولاً موجب افزايش عمليات خاكي ميگردد .ثانياً موجب اختلاف ارتفاع زياد بين قطعات يا كرتها ميشود .كه اين امرموجب عدم پايداري پشته هاونفوذ آب وهمچنين مشكل عبور و مرور ماشين آلات از روي پشته ميشود. بعنوان يك قاعده كلي در اراضي با شيب  كمتر از 1000/1 ، اندازه قطعات زراعي را مي توان تنها بر حسب كارآيي ماشين آلات كشاورزي تعيين نمود بويژه اراضي مسطحي كه شيب آن كمتر  از 600/1 مي باشد و اختلاف ارتفاع قطعات كمتر از 50 سانتي متر مي باشد .

در اراضي شيبدار كه داراي توپوگرافي پيچيده تري مي باشند وضع پستي و بلنديها ممكن  است عامل اصلي در تعيين شكل و مساحت قطعات زراعي باشد . در اين حالت ميزان كارآيي ماشين آلات تا حد زيادي قابل صرفنظركردن خواهد بود . (8)

 

مساحت

طول جريان آب

عرض

وضع مزرعه

توپوگرافي

ديگر 45 – 30

30

متر 150-100

100

متر 30

30

خشك

مرطوب

اراضي مسطح

(شيب كمتر از 500/1 )

45 – 30

30

150 -100

100

30

30

خشك

مرطوب

اراضي شيب دار

(50/1 – 500/1 )

30 – 20

100

30-20

 

اراضي پر شيب

( 20/0 – 5/1 )

  نمودار2) وضعيت توپوگرافي اراضي از نظر شيب زمين

 

اراضي مورد طراحي شيبدار بوده كه طبق جدول فوق اندازه قطعه 100×30 بعنوان كرت استاندارد انتخاب مي شود .

 

ج ) تسهيل در كنترل آب آبياري و زهكشي :

سيستم كنترل آبياري و زهكشي پس از عمليات تنظيم و آرايش جديد اراضي بايستي براي هر يك از قطعات زراعي بر پايه يك مزرعه ، مستقل و براي بلوكهاي زراعي بر پايه يك زراعت بزرگ و يا كشت گروهي وسيع طرح ريزي گردد . به سخن ديگر طرح بايستي طوري تهيه گردد كه شامل مديريت آزادانه آب در هر قطعه زراعي يا بلوك زراعي گردد . در اين صورت براي حصول به مديريت آزاد آب نحوه ساماندهي تأسيسات آبياري و زهكشي اغلب موجب محدوديت در شكل و مساحت قطعات زراعي مي گردد .

در زمستان اگرتخليه آب داخل مزرعه ضروري گردد و يا اينكه به هر دليل آب قطعه خالي شد . قطعاتي كه داراي اضلاع بزرگتري هستند نياز به زمان بيشتري  دارند تا حالت غرقاب بگيرند . (13)

 

 جدول زير راهنمايي براي تعيين مساحت كرت استاندارد مي باشد .

 

آبياري مداوم

آبياري تناوبي ( 50 ميليمتر )

مساحت     

( هكتار)

مدول آبياري ( ميليمتر در روز )

زمان مورد نياز براي غرقاب كامل ( ساعت)

50

30

20

10

24

8

4

2

1

 

1/0

2/0

3/0

4/0

5/0

6/0

8/0

0/1

5/1

0/2

5/2

0/3

0/4

0/5

58/0

16/1

74/1

31/2

89/2

47/3

63/4

79/5

68/8

57/11

47/14

36/17

15/23

94/28

35/0

69/0

04/1

39/1

08/2

08/2

78/2

47/3

21/5

94/6

68/8

42/10

89/13

36/17

23/0

46/0

69/0

93/0

16/1

39/1

85/1

31/2

47/3

63/4

79/5

94/6

26/9

57/11

12/0

23/0

35/0

46/0

58/0

69/0

93/0

16/1

74/1

31/2

89/2

47/3

63/4

79/5

6/0

2/1

7/1

3/2

9/2

5/3

6/4

8/5

7/8

6/11

5/14

17

1/23

9/28

7/1

5/3

2/5

9/6

7/8

4/10

9/13

4/17

1/26

7/34

4/43

1/52

4/69

8/86

5/3

9/6

4/10

9/13

4/17

3/20

8/27

7/34

1/52

4/69

8/86

2/104

9/138

6/173

9/6

9/13

8/20

8/27

7/34

7/41

6/55

4/69

2/104

9/138

6/173

1/208

8/277

2/374

9/13

8/27

7/41

6/54

4/69

3/83

1/111

9/138

4/208

8/277

2/347

7/416

6/555

4/694

نمودار 3 ) مساحت كرتهاي استاندارد از نظر آبياري

 

در آبياري دو مؤلفه مورد نظر است يكي مقدارآبياري و ديگري مدت زمان انجام آبياري. در مزارع شاليزاري گيلان آبياري بطور مداوم و در 24 ساعت انجام مي شود و در اينصورت طبق جدول فوق با در نظر گرفتن مدول آبياري كه در مزارع شاليزاري گيلان ( حدود 7/1 ليتر در ثانيه در هكتار ، اندازه كرتي كه راندمان آبياري بالا باشد حدود 3/0 هكتار در مي آيد ).

طبق مؤلفه مقدار آبياري كه حداقل 50 ميليمتر بايد پاي بوته برنج آب داشته باشيم و در خيلي مواقع مجبور مي شويم حتي در يك روز اين مقدار آب را به كرت بدهيم و با درنظر گرفتن مدول آبياري كرت استاندارد حدود 3/0 هكتار در مي آيد . (9)

البته اين مساحت هاي بدست آمده حداقل مقدار قابل قبول از نظر آبياري مي باشد . از نظر زهكشي سطحي هم طول 100 متر يك طول قابل قبول مي باشد . (14)

عواملي چون خارج كردن محصولات برداشت شده محدوديتي براي طول بزرگ بر ايجاد مي كند كه از اين نظر طول تا 200مترقابل قبول مي باشد . (9) 

موضوع سمپاشي هم بر طول بزرگ بر محدوديت ايجاد مي كند كه استفاده از پشته ها براي اينكار اين محدوديت را بر طرف مي كند . (10)

پايين افتادن سطح آب زير زميني در شاليزار محدوديت طول بزرگ بر مي باشد كه نياز به زهكشي زير زميني دارد و چون در طرح تجهيز زهكشي زير زميني اجرا نمي شود اين مورد نيز كنار گذاشته مي شود. نهايتاً با توجه به بحث هاي انجام شده در بالا ابعاد كرت استاندارد را 100×30 انتخاب ميكنيم . (9)

 

د ) شرايط اقتصادي و اجتماعي :

گاهي شرايط اقتصادي و اجتماعي بر تمام عوامل غلبه مي كند . بدين صورت كه در خيلي از طرحها نيز مشاهده شد كرت بندي براساس مالكيت ها به اندازه 4/0 هكتار و 2/0 هكتار و حتي 01/0 هكتار انجام شده بود . (3)

 

بلوك زراعي ( Field Block ) :

يك بلوك زراعي مي تواند طول بزرگ بر 600 – 300 متر داشته باشد كه طول قابل قبول آنها در مزرعه مي باشد . ما براي اينكه هم زمين كمتري براي جاده هاي فرعي عرضي مصرف شود و هم اينكه بتوانيم مديريت زراعي و آبياري براي بلوك ها اعمال كنيم طول بزرگ بر را 450 متر انتخاب مي كنيم يعني يك بلوك زراعي از 15 قطعه تشكيل مي شود. در نتيجه يك مزرعه ( Farm Block ) داراي اندازه 450×200 متر مي باشد . (4)

 

 

تجميع و يكپارچه سازي اراضي ( Land Consolidation ) :

نقش يكپارچه سازي اراضي در گذر از كشاورزي سنتي به مدرن :

در ادبيات توسعه آمده است كه  روند رشد اقتصادي و اجتماعي در كشورهايي كه امروزه پيشرفته خوانده مي شوند نمي توانست بدون انجام تحولي همه جانبه و عميق در بخش كشاورزي و افزايش سريع ارزش افزوده در اين بخش به وقوع بپيوندد .

ارزش افزوده اي كه مازاد لازم را براي   سرمايه گذاري هاي صنعتي و به دنبال آن رشد غول آساي صنايع و تكنولوژي مدرن به ارمغان آورد . تحول فوق در اين كشورها شالوده هاي توليد سنتي در بخش كشاورزي را دگرگون ساخته و اركان شيوه هاي توليد مدرن را پي ريزي نموده است . به عبارت ديگر در مرحله اي از تكامل اقتصادي و اجتماعي اين كشورها زير بناي توليد (سطح تكنولوژيكي و ابزارها و نيروي هاي مولده ) با روابط و مناسبات اقتصادي و اجتماعي موجود هماهنگ نبوده و در نتيجه تغيير تمام روابط فوق را در پهنه هاي مختلف اعم از اشكال مالكيت تا نظامهاي حقوق و فرهنگي به دنبال داشته است . (8)

اين روند در كشورهاي پيشرفته صنعتي به عنوان پيشتازان توسعه مدرن به گونه اي خودجوش اتفاق افتاده و طي مراحلي مالكيت اراضي كشاورزي از اشكال فئودالي آن خارج و به اشكال جديدتر تحول يافته است . با نابودي طبقه فئودال و گسيخته شدن مديريت در باب رعيتي مي بايست از تجربه و پراكندگي اراضي كشاورزي جلوگيري به عمل آمده و مديريت جديد متناسب با زمان و شرايط تاريخي جايگزين آن مي گرديد.

به علت خودجوش بودن روند تحولات در اين كشورها طي مدت زماني نسبتاً طولاني كه با فراز و نشيب بسيار نيز توأم بود اراضي كشاورزي از مالكيت كشاورزان كوچكتر كه توان رقابت با بزرگتر ها و ادامه توليد را نداشتند بتدريج خارج و تحت مالكان بزرگ و سرمايه داران كشاورزي قرار گرفت . بدين ترتيب ساختاري در بخش كشاورزي شكل گرفت كه مي بايست با استفاده از علم و تكنولوژي روز بكارگيري ابزارهاي جديد به توليد بالاي محصولات كشاورزي پرداخته و تدريجاً كشورهاي مزبور را براي ورود به مرحله بعد يعني مستعمره كردن ديگر كشورها و مناطق عقب افتاده جهان آماده سازد اما در كشورهايي كه از روند ياد شده عقب ماندند وضع به گونه اي ديگر بود .

با ظهور  استعمار و وابسته شدن اين كشورها به جهان صنعتي ساختار اقتصادي و اجتماعي آنها از پيمودن مسير تكامل طبيعي مشابه كشورهاي پيشرفته بازمانده و به شكلي سازمان يافت كه مهمترين ويژگي آن همزيستي نهاده هاي كهنه و نو در تمام زمينه هاي اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي مي باشد . شرايطي كه ديگر امكان رشد و توسعه خودجوش و تدريجي را مشابه كشورهاي پيشرفته از آنان سلب نموده و آنها را به مسيري برد كه نياز به برخوردي متفاوت و

اتخاذ راه حلهاي ويژه را داشت . انتخاب راه حل مناسب و پيچيدگيهاي مترتب برآن امروزه به موضوع تمام مباحثات توسعه تبديل شده و طي دهه هاي اخير به مركز ثقل مجادلات و منازعات آكادميك و گاه سياسي تبديل گرديده است . به مرور زمان ديدگاههاي مختلف و راه حلهايي متفاوتي توسط جامعه شناسان و اقتصاددانان ارائه شده و دكترين هاي متنوع و گاه متضادي در اين راستا شكل گرفته است.

بحث در مورد اين نظرات و ديدگاهها از موضوع اين مقاله خارج بوده و مجال ديگري مي طلبد اما آنچه كه تمام آنها در آن متفق القول هستند ، اين است كه وقوع فرآيند توسعه بدون تحول بخش كشاورزي و بدون استقرار نظامهاي بهره برداري كارآمد و پويا در اين بخش غير ممكن بوده و در اين ارتباط ايجاد زير بناهاي لازم و تجميع و يكپارچه سازي تمام يا بخش اعظم اراضي تحت كشت اجتناب ناپذير مي باشد .

نكته بسيار مهم كه در پيمودن اين مسير در كشورهاي توسعه نيافته ذكر نمود ، لزوم دخالت دولت و ضرورت قانون گذاري و برنامه ريزي هاي دقيق و مدبرانه بويژه در امور مربوط به مالكيت ارضي و يكپارچه سازي و نيز سرمايه گذاري در احداث زير بناها مي باشد. بدون انجام چنين برنامه ريزي ها ، سرمايه گذاري ها و مديريت هايي توسط دولتها اين مهم هرگز به وقوع نخواهد پيوست . (16)

 

علل كوچكي و پراكندگي قطعات زراعي در ايران :

تا قبل از وقوع اصلاحات اراضي در ايران در دهه هاي 40 كشاورزان ايراني در چارچوب نظام سنتي نسق بندي كه ميراث گذشتگان بود ، به امور زراعي اشتغال داشته و تحت مديريت مالك و مباشران اجباراً به كار پر مشقت و طاقت فرساي كشاورزي مي پرداخته اند. محدوده اراضي هر زارع بطور عمده وابسته به ميزان نسق مربوط به هر روستا در طي زمان بود به قسمي كه در قالب نظام نسق بندي ، مقدار زمين هر زارع بر اساس برآوردهايي از نيروي كار خانوار او در كشاورزي و قدرت كارگاوهاي نر مورد لزوم ( يا دامهاي متداول در منطقه ) براي كشت و كار كليه اراضي روستا توسط مالك يا مالكين و يا مباشران مربوطه و يا توافق عده اي از خبرگان محلي تعيين مي گرديد .

بعنوان مثال يك روستا كه با استعداد بالفعل آن معادل 16 جفت گاو – زمين برآورد شده بود بدين معنا بود كه در شرايط متفاوت 16 خانوار كشاورز با 16 جفت گاو نر كاري مي توانستند در اين روستا بكار اشتغال داشته و در طول سال كليه عمليات لازم براي كاشت و داشت و برداشت محصولات زراعي وانجام عمليات دامداري مربوطه را به انجام برسانند.

بر مبناي اين حق اراضي محدوده هر بلوك در درون مرزهاي قبول شده هر روستا به 16 قطعه تقسيم و هر قطعه آن در اختيار يك كشاورز كه اينك مي توان « صاحب نسق » و يا « كشاورز نسق دار » را به وي اطلاق نمود ، قرار مي گرفت . اما اين در حالي بود كه شرايط براي همه اراضي و براي همه روستائيان يكسان در نظر گرفته مي شد . (1)

 

در حاليكه در عمل ترتيب واگذاري يك جفت نسق و جزئي از آن به عوامل چندي بستگي پيدا مي كند كه به اختصار عباتند از :

- ظرفيت نسق زراعي هر روستا با توجه به كيفيت و كميت اراضي و محدود بودن منابع آب در مقايسه با تعداد روستائيان داوطلب اشتغال .

- تعداد گاو نري كه هر يك از خانوارهاي كشاورز در اختيار داشتند .

-  نيروي انساني لازم براي كار كردن با گاوهاي نركاري و نيز براي انجام ساير عمليات زراعي توسط اعضاي خانوار كشاورز .

- قدرت مالي كشاورزي براي تدارك برخي از نهاده هاي توليد كه تهيه آنها صرفاً بر عهده او بوده است مثل بذر ، كود حيواني ، كود سرك و ...

- ميزان علاقه مالك يا مالكين به بعضي .

 

بهره برداري از اين نسق ها براي مدت نا معلوم به كشاورزان تعلق مي گرفت و بر پهنه وسيعي از كشور اين نظام تا قبل از وقوع اصلاحات ارضي گسترش يافت . لازم به توضيح است كه در شرايط متفاوت و در ايام قبل از اصلاحات ارضي دهه 40 اكثريت كشاورزان هر روستا داراي يك جفت گاو – زمين بودند ولي معدودي هم اجزاي كمتر از يك جفت گاو يا بيشتر از آن را در اختيار داشتند . با اين حال عرف اصيل روستا همواره بر مبناي هر خانوار يك جفت گاو – زمين استوار بوده است . (2)

نكته آخر اينكه مجموع نسق كشاورزان در طول زمان لايتغير نمانده و با دخالت عواملي چند به مرور دستخوش تغييراتي در جهت كوچكتر شدن و قطعه قطعه شدن گرديد .

از عمده ترين عوامل مزبور مي توان اعمال نفوذ مالكين ، تغيير كيفيت اراضي ، تقسيم زمين بين وارث ، خريد و فروش زمين و .... را نام برد . عوامل فوق قبل از اصلاحات ارضي و با رشد روند شهر نشيني و صنعت سرعت بيشتري يافته و با وقوع اين اصلاحات و تثبيت نسق هاي زراعين كه اينك به مالكين تبديل شده بودند ، مسئله كوچكي و پراكندگي اراضي كشاورزي در ايران بوجود آمده و تا به امروز لاينحل باقي مانده است . (3)

 

مراحل يكپارچه سازي :

1- ايجاد آرايش هندسي در كرت بندي اراضي

2- تجميع قطعات يك زارع در يك يا چند نقطه

3- تجميع اراضي چند زارع در يك كشتخوان يا بلوك زراعي

4- يكپارچه سازي اراضي كشاورزي يك روستا

5- يكپارچه سازي اراضي كشاورزي چند روستا و ايجاد مناطق كشاورزي

 

ايجاد آرايش هندسي در كرت بندي ( قطعه بندي ) :

بر طبق آمار موجود در حال حاضر نزديك به 8/2 ميليون بهره بردار كشاورز با متوسط 3/5 قطعه زراعي در سطح 5/17 ميليون هكتار اراضي كشاورزي ( به جزء اراضي دولتي ) بكاركشاورزي اشتغال دارند . به عبارت ديگر حدود 15 ميليون قطعه زراعي به مساحت متوسط 2/1 هكتار پهنه توليد در بخش كشاورزي را تشكيل مي دهند . بدين ترتيب اولين گام در راستاي اين اقدام بر هم زدن مرز بندي هاي نا منظم و بدون قاعده قطعات و كرتهاي سنتي برنج و تبديل آنها به قطعات هندسي ( ترجيحاً مربع مستطيل ) مي باشد .

 

تجميع قطعات يك زارع در يك يا چند نقطه :

با توجه به شرح منحصري كه در سطور قبل در مورد تاريخچه و علل پيدايش و شكل گيري پراكندكي اراضي بيان شد ، ميتوان نتيجه گرفت كه اين مرحله درحقيقت اولين مرحله عملي يكپارچه سازي اراضي كشاورزي و تجميع قطعات پراكنده هر زارع در يك يا چند محل پس از آرايش آن در قالب قطعات منظم و هندسي مي باشد .

 

تجمیع قطعات چند زارع در يك كشتخوان يا يك بلوك زراعي :

بطوركلي اراضي كشاورزي هر روستا در كشور ما بر مبناي عواملي چند به واحدهاي كوچكتري بنام كشتخوان تقسيم مي گردد . اين واحدها در مناطق مختلف كشور بنام هاي متفاوتي مثل دانگ، صحرا ، مزرعه ، آيش و ... خوانده مي شود . عوامل دست اندركار براي اين تقسيم براي هر روستا متغير مي باشد از جمله اين عوامل مي توان وجود بقاياي نظامهاي سنتي و كشت گروهي در روستاها ، تفاوتهاي مربوط به مرغوبيت اراضي واقع در حاشيه روستاها ، تفاوتهاي مربوط به حاصلخيزي خاك ، لزوم رعايت تفاوت زراعي و آيش گذاري نوبتي واحدهاي فوق الذكر و... را ذكر نمود .

از آنجا كه اراضي هر كشتخوان از سطح قابل قبولي براي كشت و كار برخوردار     مي باشد ( حدود 15 تا 50 هكتار ) و عمليات زراعي ساليانه در هر يك از آنها بطور مستقل و در پاره اي موارد مشتركاً انجام مي گردد ، مي تواند به عنوان گام بعدي – اما نه در همه موارد ضروري – در عمليات يكپارچه سازي و كشت گروهي در نظر گرفته شود .

 

يكپارچه سازي اراضي چند روستا و ايجاد مناطق كشاورزي :

سرانجام آخرين مرحله يكپارچه سازي اراضي ادغام اراضي چند روستا  تشكيل واحدهاي عظيم كشت و صنعت و يا قطب هاي كشاورزي مي باشد . نظام مالكيت در اين واحدها مي تواند به شكل تعاوني بزرگ ، كلكتيوها و شركتهاي سهامي بوده و مناطق عمران ناحيه اي را در طرحهاي توسعه تشكيل دهند . واضح است كه نيل به اين مقصد جز در يك كشور توسعه يافته كه كشاورزان آن از يك فرهنگ بسيار بالايي برخوردار مي باشند ميسر نخواهد بود(16).

 

عمليات زيربنايي آب و خاك :

عمليات زيربنايي آب و خاك به كليه فعاليتهايي اطلاق ميگردد كه با هدف استفاده بهينه از منابع آب و خاك جهت بستر سازي توليد در اراضي كشاورزي آبي به مورد اجرا گذارده شده و لزوماً بايستي تمامي شاخصه هاي زير را دارا باشد : (7)

1- سرمايه گذاري براي بيش از يك دهه انجام مي شود .

2- ماهيت فعاليتها عمدتاً سيويل و ساختماني است .

3- بخش عمده فعاليتها ماهيت سخت افزاري دارد .

4- پس از اجرا بازگشت شرايط به وضع قديم به آساني ميسر نمي باشد .

 

شايان ذكر است كه فعاليتهايي وجود دارد كه يك يا چند شاخصه فوق را دارا مي باشند ولي چون شامل تمامي موارد چهار گانه فوق نيستند ، عمليات زير بنايي محسوب نمي شوند ، از جمله : (8)

·   عمليات اجرايي روشهاي آبياري ثقلي ماهيت سيويل نداشته و به آساني با پاره هاي اقدامات كشاورز مي تواند تغيير يافته و به روشهاي ديگر تبديل شود .

·   عمليات اجراي روشهاي آبياري تحت فشار ماهيت سيويل نداشته و عمدتاً بكارگيري لوازم و ادوات مدرن بوده و با قطع انرژي نيز شرايط مزرعه فوراً به وضع قديم باز مي گردد . (7)